در مصر شوریده ای بود و می گفت : در طریقت اگر عاشقی در غم عشق بمیرد عجب نیست . عجب آنست که در سوز عشق یک روز زنده بماند.
-------------------------------------------
آنچه تو سالها صرف ساختنش میکنی، شخصی میتواند یک شبه آنرا خراب کند،با این حال سازنده باش
-------------------------------------------
هر کجا محرم شدی چشم خیانت بازدار
چه بسا محرم که با یک نقطه مجرم میشود
-------------------------------------------
وقتی پایان داستان
دستان مهربان تو نباشد
بگذار قصه گو هر طور که می خواهد
داستان را ادامه دهد
-------------------------------------------
عشق حقیقی مثل روح است افراد زیادی درباره ی آن صحبت میکنند ولی تعداد کمی محدودی آن را دیده اند.
-------------------------------------------
به نام خدا خالق انسان . به نام انسان خالق غم ها . به نام غم ها به وجود اورنده ی اشک ها . به نام اشک تسکین دهنده ی قلب ها . به نام قلب ها ایجاد گر عشق و به نام عشق زیباترین خطای انسان
-------------------------------------------
تا زمانی که به فردا امیدواری اقتدار ازان توست.انچه که کرم ابریشم انرا پایان دنیا می پندارد در نظر پروانه اغاز زندگیست
-------------------------------------------
بزرگترین افسوس آدمی این است که حس می کند می خواهد اما نمی تواند، و به یاد می آورد زمانی را که می توانست اما نمی خواست
-------------------------------------------
در شبان غم تنهایی خویش
عابد چشم سخنگوی توام
من در این تیره شب جانفرسا
زائر ظلمت گیسوی توام
-------------------------------------------
با خیال تو به سر بردن اگر هست گناه
با خبر باش که من غرق گناهم همه عمر
-------------------------------------------
مهم نیست که چند بهار در کنار هم زندگی کنیم،مهم این است که یادمان باشد عمرمان کوتاه است .
در پایان زندگی،خیلی از ما خواهیم گفت:
کاش فقط چند لحظه بیشتر فرصت داشتیم تا خوب به هم نگاه کنیم !
-------------------------------------------
دل به دلداران سپردن کارهر دلدار نیست. من بهتو جان می سپارم دل که قابل دار نیست
-------------------------------------------
من عطر یاس خوشبو ندارم/درباغ رویا شب بوندارم/قایق زیاد است امابرای /به تو رسیدن پارو ندارم/به تو رسیدن شاید طلسم است /من هم چراغ جادو ندارم
-------------------------------------------
زچشمت چشم آن دارم، که از چشمت نیندازد
به چشمانت قسم،که چشمانم به چشمان تو مینازد
-------------------------------------------
من ندانم که کیم
من فقط می دانم
که تویی شاه بیت غزل زندگی ام
-------------------------------------------
نه سرو و نه باغ و نه چمن می خواهم
نه لاله نه گل نه نسترن می خواهم
خواهم ز خدای خویش کنجی خلوت
من باشم و آن کسی که من می خواهم
-------------------------------------------
نگاهم مثل یک مرغ مهاجر
به دنبال حضورت کوچ میکرد
به غیر از انتظارت قلب من را
کسی اینگونه بی طاقت نمی کرد
-------------------------------------------
مثل شقایق زندگى کن:کوتاه اما زیبا
مثل پرستو کوچ کن:فصلى اما هدفمند
مثل پروانه بمیر:دردناک اما...عاشق
-------------------------------------------
ای شمع آهسته بسوز که شب دراز است ، ای اشک آهسته بریز که غم زیاد است
-------------------------------------------
مدامم مست میدارد،نسیم جعد گیسویت
خرابم میکند هر دم فریب چشم جادویت
منو باد صبا،مسکین ،دو سرگردان بی حاصل
من از افسون چشم مست و او از بوی گیسویت..
-------------------------------------------
خوشا صبحی که چون از خواب خیزم
به آغوش تو از بستر گریزم
گشایم در به رویت شادمانه
رخت بوسم،به پایت گل بریزم
-------------------------------------------
به امید نگاهت ایستادن
به روی شانه هایت سر نهادن
مرا خوش تر از اینها آرزو نیست
لبان خوشگلت را بوسه دادن
-------------------------------------------
درون سینه آهی سرد دارم
رخی پژمرده ،رنگی زرد دارم
ندانم عاشقم ؟مستم؟چه هستم؟
همی دانم دلی پر درد دارم
-------------------------------------------
نگاهی کردی و از خود نگرانم کردی
نگران ،پیش نگاه دگرانم کردی
من نظر باز نبودم،تو به یک چشم زدن
در چراگاه نظر،چشم چرانم کردی
-------------------------------------------
سیه چشمی به کار عشق استاد
به من درس محبت میداد
مرا از یاد برد آخر،ولی من
به جز او عالمی را بردم از یاد